• وبلاگ : زندگي به سبك اشباح و شياطين
  • يادداشت : دارن شان-بزرگترها!
  • نظرات : 1 خصوصي ، 2 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + negar 
    باهات موافقم مامان منم اينجوريه من اصلا براش داستان رو تعريف نميکنم و اگر هم بپرسه ماجرتش چيه ميگم که خودت بايد بخوني خيلي طولانيه چون اگه بهش بگم شروع ميکنه به حرفاي مسخره که اينجوره و اونجوره و...بهم ميگه چرا خودتو ميترسوني بهش ميگم اينا که ترس نداره مامانم جلد روي کتاب رو ميبينه اونوقت خدا ميدونه که چي در موردش فکر ميکنه