زندگی به سبک اشباح و شیاطین | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پیشگویان بزرگ و جهان ارواح
v امروز : 3 بازدید v دیروز : 0 بازدید v کل بازدیدها : 31750 بازدید
|
استیو لئوپارد قاتلی سراسر وحشت یا قربانی شکست خورده! همه ی ما لئوپارد را میشناسیم!شخصیتی منفور که به سختی از آن در کتاب ها به خوبی یاد شده!حتی در کتاب سیرک عجایب هم ویژگی های وحشتناکی هم چون خشونت بیش از اندازه،حملات عصبی،مشکلات خانوادگی ، افسردگی و خیلی چیزای دیگه به اون نسبت داده شده!! توی سیرک عجایب گفته میشه که همه از استیو وحشت داشتند؛هیچ کس اونو دوست نداشت؛حتی مادرش،همه از اون متنفر بودند،به غیر از دارن!پس می تونیم بگیم که بزرگترین چیزی که اونو تو زندگی اذیت می کرد کمبود محبت بود؛استیو همیشه تشنه ی محبت بود و از کسانی که نسبت بهش محبت نداشتند متنفربود!برای همین با دارن دوست بود!دارن به استیو محبت می کرد،از اون نمی ترسید؛به اون عشق می ورزید!و استیو هم جواب محبت های دارنو می داد! برای همین ما شاهد تیکه هایی هم چون "گفتم:شاید علتش همین باشد.ولی بیشتر به خواطر حرفی است که تو زدی.تو می خواستی یک شبح بشوی و اگر می شدی،دنبال من می آمدی.می دانی که،اشباح اول دنبال کسانی می روند که از همه بیشتر میشناسند! استیو گفت:«در کتاب ها و فیلم ها این طوری است،ولی در واقعیت ،قضیه حسابی فرق می کند.من به تو آزاری نمی رسانم،دارن،هیچ وقت!»" یا همون تیکه ای که دارن به استیو گفت وحشی و استیو عصبانی شدو و رو سینه ی دارن نشست... "کمی آرام شد و گفت:«معذرت می خواهم.اصلا دست خودم نبود.اذیتت کردم.آخر حرف های آقای کرپسلی ترا از من دور کرد.تو به کلی مرا نادیده میگری.آخر،تو بهترین دوست من هستی.تو تنها کسی هستی که می توانم حرف های دلم را به او بگویم.اگر تو دیگر با من دوست نباشی نمی دانم دیگر چه کار باید بکنم.» او شروع کرد به گریه کردن.چند ثانیه فقط نگاهش کردم هم ازش می ترسیدم هم دوستش داشتم!می خواست گریه نکند ولی چند دقیقه طول کشید تا توانست آرامش پیدا کند." یا وقتی که استیو خانم اکتا را دید و داشت در باره ی این که ـقای کرپسلی برای گرفتن عنکبونش به سراغ دارن بیاید ،حرف می زد. "استیو گفت:نمی دانم کار خوبی است یا نه!تنها چیزی که می دانم این است که من نمیگذارم به تو آسیبی برساند" `~`~`~ این چیزا رو نوشتم تا بگم استیو لئوپارد آنطور که ما فکر می کنیم وحشی و خون خوار نیست یا حداقل نبود،تا زمانی که دارن ترکش کرد،دارن با ترک کردن استیو زندگی به او نبخشید بلکه تنها چیزی که بخشید،ترس،تنهایی،غم و در آخر نفرت از زندگی ،انسان ها و خودش بود! با رفتن دارن استو فکر کرد که دارن هم مانند بقیه از او متنفر است!من با حرف آقای کرپسلی که گفت خون استیو بد و کثیف است مخالفم!خون استیو پر از بدی نبود؛بد نبود تا زمانی که تمامی انسان های اطرافش به او بدی کردند!من نمیگم دارن در حق استیو بد کرد یا آقای کرپسلی آینده ی استیو را خراب کرد؛نه،ابدا،من اصلا همچین منظوری ندارم!ولی خداییش تنها چیزی که باعث شد انقدر استیو کثیف و بد بشه چه چیزی غیر از تنهایی و کمبود محبت بود؟ به نظر چیزی که باعث شد ارباب شبح واره ها به وجود بیاید استیو و شرارت درونش نبود،بلکه نفرت انسان ها به استیو بود!!! ```````````````````````` ممنون میشم اگه منو با نظراتتون دلگرم کنید! ~~~~~~~~~~~~~~~ فکر کنم دفعه ی بعد دانلود جلد چهار یعنی کوهستان اشباح بگذارم!! نویسنده : دوشیزه شوکران
سلام می خواستم زود تر بروز کنم ولی نرسیدم! خیلی ممنونم از نظراتتون! غزل جان یه میل برات زدم که توش نوشته بودم چه جوری عضو گروه دارن شان بشی! اگه نشد حتما بهم بگو؛می تونی بهم میل بزنی! *************** دیروز غزل در باره ی پدرمادرا و نظرشون در باره ی کتابای تخیلی حرف زد؛ واقعا چرا بعضی از پدرمادرا(مثل بابا و مامان خودم )انقدر احمقانه رفتار می کنند؟انگار نه انگار که یه چیزی برای بچه ها مهمه!اصن چرا باید بگیم بچه ها؟کی گفته که بچه ها نمی فهمن که تودنیا چی میگذره؟اوایل که از دارن شان برا مامان حرف می زدم همین جور هرهر می خندید و می گفت: عاطفه جونم قدر بچگیتوبدون!پس فردا بزرگ میشی باید......این حرف یعنی چی؟ خلاصه خواستم بگم که واقعا بعضی وقتا بزرگترا هیجی نمی فهمن! ~`~`~`~`~`~`~ می خواستم در باره ی استیو حرف بزنم؛ولی الان نمیشه جون الان که دارم این متنو می نویسم ساعت2/30دقیقه ی بعد نصفه شبه!فکر نکنم الان بتونم بفرستمش پس باشه برای فردا صبح!! نویسنده : دوشیزه شوکران
زندگی یعنی شبح بودن! خون خوردن اما انسان بودن! جنگیدن ولی صلح پرست بودن! *********************************** من معتقدم اشباح وجود دارند.آنها جایی در همین جهان پنهانند! در صلح زندگی می کنند؛ مثل اشباحی که در کوهستان اشباح زندگی می کنند! شاید هم می جنگند؛مثل جنگ استیو و دارن! در هر صورت هستنند! در این جهان، یا در زمین،یا در بهشت،در آن سوی ستارگان!!!!!! نویسنده : دوشیزه شوکران
سلام اینم کتاب بعدی! اسمش دخمه ی خونینه!! یه شخصیتایی که تو این کتاب معرفی می شن دقت کنید!تو کتابای بعدی مفیده!!!!!!!!! 1تا 5http://www.merlin2005.persiangig.com/darren3/R-chap01-05.zip 6 تا 14 http://www.merlin2005.persiangig.com/darren3/R-chap06-14.zip 15 تا 22 http://www.merlin2005.persiangig.com/darren3/R-chap15-22.zip 23 تا 26 http://www.merlin2005.persiangig.com/darren3/R-chap15-22.zip نویسنده : دوشیزه شوکران
سلام خیلی خیلی از نظرت ممنونم غزل جان!!!!!!! به نظر منم آقای کرپسلی یکی از بهترین شخصیتاست!حتی از خود دارنم یه مقدار بهتر آخه دارن تو بعضی از موارد یا خیلی احساسی رفتار می کرد یا یه مقدار تند می رفت!ولی آقای کرپسلی هیچ نقطه ضعفی نداشت!!!!!همیشه به غیر از موقع هایی که آقایی تینی مغزشو به کار می گرفت از روی عقل عمل می کرد! اما کوردا اسمالتو بیشتر از همه دوست داشتم!با این که به نسبت اسمش کم تو کتابا اومده ولی شخصیت فوق العاده ای داره!!!!! غزل جان می تونی توی گروه دارن شان عضو بشی!اون جا می تونیم بیشتر باهم در باره ی کتابای دارن شان بحث کنیم!!!! شاد باشید! خدا نگه دار!!! نویسنده : دوشیزه شوکران
سلام اینم لینک کتاب دوم با اسم دستیار یک شبح امید وارم خوشتون بیاد!!!!!! http://www.wizardingworld.ir/modules.php?name=Downloads&d_op=getit&lid=36 نویسنده : دوشیزه شوکران
سلام می خوام بدونم چند نفر هستن یه همچین احساساتی دارند ، اگه شما هم با من هم عقیده هستید ،به من خبر بدید!!!!! نویسنده : دوشیزه شوکران
اشباح محشرن!اونا می تونن قرن ها زندگی کنن بدون اینکه حتی پیرشن!اونا قدرت های جادویی زیادی دارن و می تونن هر کاری بخوان انجام بدن ـــــــ بجز قدم زدن زیر نور آفتاب! من 62 کتاب درباره ی خود اشباح یا کتاب هایی که مطالب کمی درباره ی اون ها دارن،دارم.مطمئن نیستم چندتا فیلم درباره ی اشباح دیده ام ولی باید حداقل 50 تایی دیده باشم،شایدم خیلی بیشتر.فیلم مورد علاقه ام "سی لمز لات"هست.شبح توی اون فیلم واقعا ترسناکه ــــــ کچل و زشت، با ناخن های بلند و دندون های تیز.وقتی من اولین بار دیدمش شب ها کابوس می دیدم.من عاشق کابوس دیدنم،اون واقعا عالی بود! مامان من علاقه ی زیادی به شبح ها نداره،اما شاید این به خاطر اون دفعه ایه که من کلی سس گوجه فرنگی رو زیر ملافه ی تختش ریختم ـــــ شبیه یه استخر خون شده بود ـــــ تازه یه خفاش خون آشام پلاستیکی هم اونجا گذاشته بودم. افسانه های زیادی در مورد اشباح هست که فکرمی کنم خیلی از اون ها ساختگی هستن.من شک دارم که اگه به اشباح آب مقدس بپاشی یا با صلیب بهشون ضربه بزنی تبدیل به مه بشن یا به شکل یه سایه در بیاین یا خاکستر بشن. و من خیلی تعجب می کنم اگه اونا بازتابشی نداشته باشند* یا اگه اونا بتونن تبدیل به یه خفاش بشن و پرواز کنن،منظورم اینه که خفاش ها باید یاد بگیرن که چطوری پرواز کنن.اگه یه شبح تبدیل به خفاش بشه،احتمالا صاف روی زمین یا بوته یا هرچیزی که سعی می کرده از روش پرواز کنه بیفته. من فکر می کنم داستان در مورد خفاش ها برای این به وجود اومده است که اشباح با اونا خیلی دوستن.کتابایی که من خوندم ـــــــ اون جدی ها و واقعی ها ــــــ میگن که خفاش ها ، موش ها و گرگ ها نوعی حیوون خونگی اشباح هستن.اشباح به اونا غذا می دن و ازشون مواظبت می کنن،همونطور که آدما به سگ ها غذا می دن و ازشون مراقبت می کنن. من که بیشتر ترجیح میدم به عنوان حیوون خونگی یه خفاش داشته باشم تا یه سگ.من از مامانم خواستم که برای تولد پارسالم یه خفاش یا موش بخره،اما اون گفت:"نه توی این زندگیت پسر!"مامان من خیلیییییییی خسته کننده است! اشباح برای زنده موندن باید خون بخورن.این قطعا حقیقت داره.من نمی دونم اونا چه قدر یا هر چند وقت باید خون بخورن اما یه شبح اگه مقدار درستی خون نخوره میمیره.نوشیدن خون به اشباح کمک می کنه که زیاد عمر کنن.من فکر می کنم که اگه آدم ها هم خون بخوردن عمر طولانی بکنن ــــ شایدم اونا فقط مریض بشن و بمیرن! بهترین دوست من ـ دارن شان ـ میگه ترجیح میده گل بخوره تااینکه خون،اما من فکر می کنم که خون خوردن خیلی باحاله،وقتی که زانو یا آرنجم زخمیه، دوست دارم خون دلمه شده رو بکنم و یه کم خونی که ازش بیرون میاد رو بخورم،خیلی خوشمزه است! اشباح فوق العاده قوی و سریع ان،بسیار قوی تر و سریع تر از انسان ها.اونا می تونن دیوارهای آجری رو سوراخ کنن و 100 متر رو توی 3 یا 4 ثانیه بدوند!اگه یه شبح تو مسابقات المپیک شرکت می کرد میتونست هر مدال طلایی رو توی هر رشته ای ببره. بیشتر اشباح مَردن،تعداد کمی شبح ِ زن وجود داره.بیشتر زن هایی که میخوان قدرت جادویی پیدا کنن یا عمر طولانی داشته باشن ترجیح میدن که ساحره بشن.من نمی دونم چرا اینطوریه.شاید به خاطر اینه که بیشتر شبح ها از افراد بزرگ تغذیه می کنن ـــ افراد بالغ خون بیشتری دارند ـــــ در حالیکه که بیشترساحره ها بچه ها رو می خورن.از اونجایی که زن های خوب عاشق اینن که بچه داشته باشن و ازش مراقبت کنن من فکر میکنم که این کاملا طبیعی که زن های بد عاشق خوردن اونا باشن! برای کشتن یه شبح،شما باید یه میخ تو قلبش بکنین.لازم نیست که میخ از جنس چوب باشه ــــ پلاستیک سفت یا فولاد هم می تونه باشه.راه دیگه ی کشتن یه شبح اینه که سرشو ببرین و با سیر پر کنین.یا می تونین بسوزونینش.یا،اگه اونو موقع خوابیدن توروز پیدا کردین می تونین بکشیدش زیر آفتاب و ولش کنید تا بسوزه. من برای اشباح خیلی متاسفم.اون ها همیشه شکارمی شن وکشته می شن.من فکر می کنم مردم باید اونارو تنها بذارن.در گذشته های خیلی دور، مردم دختر های زیبا رو برای خدایانشون قربانی می کردن و خدایان با بقیه ی اون ها کاری نداشتن.من فکر می کنم این کاری هست که ما باید با اشباح انجام بدیم.اگه ما هر از گاهی به اونا چند تا دختر خوشگل بدیم، مطمئنم که اشباح فقط از خون اون ها می خورن ودیگران رو آزار نمی دن. چند تا دختر تو کلاس من هستن که من دوست دارم اونارو به یه شبح بدم ــــ همچنین یکی دوتا معلم!!! برای شبح شدن،شما باید خون شبح دیگری رو بخورین، یا کار دیگه ای که اون می تونه بکنه اینه که با شما انتقال خون*انجام بده.این حقیقت نداره که اگه یه شبح کل خون شما رو بخوره شما هم شبح میشین،تنها چیزی که شما در اون موقعیت می شین یه مرده است! من عاشق اینم که یه شبح بشم، فکر می کنم این شگفت انگیزه. من می تونم صدها سال جهان رو طی کنم،چیزهای بسیاری رو ببینم که به عنوان یه آدم هیچوقت نمی تونستم ببینم.مردم باید کاری رو که من میگم انجام بدن،وگرنه من می تونم خونشونو بخورم و بکشمشون. من می خواهم یه کشتی گیر با مشت زن بشم و هر مسابقه رو به خاطر قدرت زیادم برنده بشم.من می تونم موش ها و خفاش های خونگی زیادی داشته باشم و می تونم هر کلک توی کتاب رو بهشون یاد بدم.من حتی میتونم اگه تنها شدم با یه ساحره عروسی کنم،اما اگه اون سعی کرد که منو جادو کنه،من اونو به طرف گرگ خونگیم پرت می کنم! این خیلی عالیه که یه شبح باشی،اما من فکر نمی کنم من هیچوقت این شانس رو داشته باشم،حداقل تا زمانی که من بزرگ بشم و از خونه برم بیرون.منظورم اینه که شما این اطراف کجا رو میشناسین که بشه یه شبح شد؟! یاداشت مولف:گزارش یک معلم به آخر مقاله پیوست شده بود.او نوشته بود: "بسیار خوب است استیو،دارای تخیل بسیار بالا،اما کمی بی ارزش و کم مایه.بهتر نیست دفعه ی بعد در مورد دلقک ها یا یک چیز بامزه بنویسی؟" نویسنده : دوشیزه شوکران
سلام همون طور که گفتم این وبو برای این باز کردم که دانلود کتابای دارن شانو بذارم برای همین اینم لینک کتاب اولhttp://www.wizardingworld.ir/modules.php?name=Downloads&d_op=getit&lid=40 اسمش سیرک عجایبه!اسم کل این مجموعه حماسه ی دارن شان هستش که در ایران با نام قصه های سرزمین اشباح چاپ شده!کل مجموعه 12 جلده،نویسنده(دارن شان)غیر از این مجموعه یک مجموعه ی دیگر با نام نبرد شیاطین نوشته که در اران فقط 2 جلدش ترجمه شده،که اگر خدا بخواهد آن 2 جلد را همراه با مجموعه ی قصه های سرزمین اشباح همزمان می ذارم!البته آروم آروم!!!!! شب و روز تون خوش خداحافظ!!!!!!!!!!! نویسنده : دوشیزه شوکران
DarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShanDarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShanDarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShanDarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShanDarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShanDarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShanDarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShanDarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShanDarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShanDarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShanDarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShanDarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShanDarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShanDarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShanDarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShanDarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShanDarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShan Darren ShanDarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShan Darren ShanDarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShan Darren ShanDarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShanDarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShanDarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShan DarrenShan نویسنده : دوشیزه شوکران
لیست کل یادداشت های این وبلاگ |
شناسنامه v پارسی بلاگv پست الکترونیک v RSS v
دوشیزه شوکران
من عاطفه،13سالمه پارسال اواخر تابستون 3جلد اول کتابای حماسه ی دارن شانو خوندم ولی به خاطر امتحانات به بقیش نرسیدم،ولی اول تابستون امسال 3 جلد دوم خوندم و دیگه دیوونش شدم!6 جلد یاقی موندرو تو 5 روز خوندم!!!!!!!! الانم تقریبا لرد لاسو تموم کردم،امید وارم از وبم خوشتون بیاد!و در ضمن من نمی دونم چرا جدیدن یه نوع جنون نظر پیدا کردم ،پس لطفا نظر فراموش نشه!
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||
template designed by Rofouzeh |